به گزارش وبسایت مددکاری اجتماعی ۲۰۱۵ به نقل از روزنامه همشهری؛ در حال حاضر ۶/۵ میلیون نفر سالمند (بالای ۶۰سال) در ایران زندگی میکنند. این در حالی است که تا ۱۰سال بعد، ۱۰درصد مردم ما به دوران سالمندی خواهند رسید. گفته میشود سالمندی در ایران وجهه زنانه پیدا کرده است و تعداد زنان سالمند بیشتر از مردان است. برای سالمندی تعاریف علمی زیادی ارائه شده است اما یکی از گویاترین تعاریف موجود میگوید: زمانی که خاطرهها از امیدها بیشتر میشود میتوان گفت سالمندی آغاز شده است.
البته برخی معتقدند اینکه تعداد سالمندان در ایران رو به افزایش است، یک «توفیق» پزشکی و بهداشتی به شمار میآید؛ چراکه توانستهایم سن امید به زندگی در مردان را به ۷۲سال و در زنان به ۷۴سال برسانیم. اما همین عده نیز معتقدند در سالهای آینده، این توفیق تبدیل به چالش و احتمالا بحران خواهد شد. شاید بپرسید چرا چالش؟ پاسخ به این سؤال به تحلیلهای پیچیده نیاز ندارد:
1- همراه با افزایش تعداد سالمندان، بیماریهای دوران سالمندی نیز رو به افزایش و تنوع است؛ از فشارخون و دیابت گرفته تا مشکلات بینایی و چربیخون و افسردگی.
2- زندگی سالمندان در شهرهای مدرن با دشواریهای بیشتری همراه است. پس یک سالمند ناچار است بیشتر از پدران و مادران کهنسال خود، به دیگران متکی باشد چراکه با تکنولوژیک شدن زندگی شهری، برای گذران امور شخصی خود، نیازمند مهارتهای ویژهتری است.
3- جامعه دچار تغییرات ارزشی شده است. فردگرایی بر زندگی برخی جوانان سایه انداخته است و به تبع آن میزان علقههای جمعی و وفاداریهای خانوادگی در حال کمشدن است. پس طبیعتا روزبهروز خانوادههای بیشتری از مراقبت ازسالمندان داخل خانه طفره خواهند رفت و نگهداری از آنها را به خانه سالمندان خواهند سپرد.
پس باید بپذیریم در سالهای آینده، مسئله سالمندی ابعاد جدیتر و پرمخاطرهتری خواهد یافت. جالب آنکه در این سالها کشورهای پیشرفته به این نتیجه رسیدهاند که به جای منزوی کردن سالمند، باید او را توانمند کرد.
پس شایسته است خانواده ایرانی نیز بهصورت جدی به توانمندسازی سالمندان توجه کند و به آنها کمک کند تا همانند دیگران به زندگی خود ادامه دهند. آن وقت کمتر به خانه سالمندان محتاج خواهیم شد.